ببینید/ هشدار دستگاه قضا به خریداران سکه و ارز: با احتیاط به این بازار‌ها وارد شوید سرمربی ذوب‌آهن لحظاتی بعد از دربی به بیمارستان منتقل شد آبگرمکن ۶ نفر را تا پای مرگ برد! نامه سازمان لیگ در پاسخ به استقلال؛ زمان دربی تغییر نمی‌کند تصادفات، دخانیات و استرس؛ ۳ تهدید جدی برای سلامت مردان ترکیب سپاهان و ذوب‌آهن برای دربی نصف‌جهان عوامل تأثیرگذار بر اختلالات تیروئید: تغذیه، سبک زندگی و پیشگیری اینتر رقم فروش طارمی را مشخص کرد نوشیدن چای یا سایر نوشیدنی‌های کافئین‌دار چه مزایایی دارد؟ ماتزاری به استقلال نزدیک شد واکنش سازمان انرژی اتمی به اظهارات گروسی مرکز آمار نرخ تورم در بهمن ماه را ۳۲ درصد اعلام کرد سردار معروفی: رزمایش پیامبر اعظم در سراسر کشور اجرا می‌شود پرداخت حقوق فرهنگیان با نرم‌افزار جدید دستمزد در آینده نزدیک پزشکیان: هوایی که تنفس می‌کنیم برازنده انسان‌ها نیست/ از اصلاح حمل‌ونقل عمومی در کشور حمایت می‌کنیم

پشت در‌های بسته بیمارستان‌های کرمان چه خبر است؟

در‌های بیمارستان را بسته و اجازه نمی‌دادند کسی وارد بشود، یکی نگران دوستش بود، یکی گریه می‌کرد، با تلفن حرف می‌زدند تا آشنایی پیدا کنند و راهی برای رفتن به داخل بیمارستان بیابند، وجه مشترک همه آن‌ها اشک و استرس و نگرانی و لرزش دست و پا بود.
تاریخ انتشار: ۲۳:۵۷ - ۱۳ دی ۱۴۰۲ - 2024 January 03
کد خبر: ۲۲۱۹۰۶

به گزارش راهبرد معاصر؛ خبر تلخ و تاسف‌آور اقدام تروریستی در مسیر منتهی به گلزار شهداء کرمان و در روز شهادت ابرمرد جبهه مقاومت، حاج قاسم سلیمانی موجب بهت و حیرت همگان شد.

در این میان نگرانی مردم شهر کرمان از یک طرف و استرس خانواده‌هایی که جگرگوشه‌هایشان از شهرستان‌ها و استان‌های دیگر به گلزار شهداء کرمان آمده بودند از طرف دیگر موجی از ترس را به جان مردم ریخت.

شاید پخش خبر‌های قطره چکانی از طرف مسؤولان یک امر بدیهی باشد، اما ما خبرنگاران هم باید در این میان رسالت خود را برعهده گرفته و به آرامش مردم شهر کمک می‌کردیم.

انفجار در محدوده گلزار شهداء کرمان آنقدر برایم دور از ذهن بود که وقتی پیام آن را دیدم، فکر کردم منظور از این کلمه همان انفجار جمعیت یا شلوغی بیش از حد گلزار شهداء باشد که یک نویسنده در انتقال پیامش از واژه کمتر شنیده شده‌ای استفاده کرده است.

پیام دوم کم کم زوایای تاریک مغزم را روشن و استرس و نگرانی سر تا پایم را فراگرفت، به‌واسطه وجود چند بیمارستان در محدوده‌ای که حضور داشتم، صدای آژیر آمبولانس‌ها که هر چند دقیقه یک بار به صدا در می‌آمد و گاهی همزمان جیغ می‌کشیدند، ترس را بیش از گذشته به جانم انداخته بود.

در این میان صدای فریاد‌های بلندی فضا را شکافت و مرا سمت بیمارستان فاطمه‌الزهرا (س) کرمان کشاند، دو نفر داشتند او را آرام می‌کردند، به طرفشان رفتم و ماجرا را سؤوال کردم.

انگار هر دو غریبه بودند، یکی از آن‌ها گفت: امروز در محدوده گلزار شهداء کرمان بمب گذاشتن، این بنده خدا برادرش در مرصاد کار می‌کنه فکر می‌کنه شهید شده، هر چی براش توضیح می‌دیم، بازم قبول نمی‌کنه!

خانم دیگر هم گفت: نوبت ام‌آرآی داشتم، داخل بیمارستان بودم که کم کم شلوغ شد، خیلی مجروح آوردن، هنوز هم دارن میارن، صف سی‌تی‌اسکن خیلی شلوغ بود، خدا به داد دل خانواده‌هاشون برسه.

جلوتر رفتم در‌های بیمارستان را بسته و اجازه نمی‌دادند کسی وارد بشود، یکی نگران دوستش بود، یکی گریه می‌کرد، با تلفن حرف می‌زدند تا آشنایی پیدا کنند و راهی برای رفتن به داخل بیمارستان بیابند، وجه مشترک همه آن‌ها اشک و استرس و نگرانی و لرزش دست و پا بود.

یک نفر لیستی از مجروحان را دست گرفته بود و اگر فامیل درجه یک مجروح بودی اجازه ورود داشتی!

بیمارستان شهید باهنر هم به شدت شلوغ بود و شرایط یکسانی داشت.

خبر‌ها از بیمارستان افضلی‌پور هم حاکی از آن دارد که پرسنل این بیمارستان ساعات شلوغی را تجربه کرده و اکنون شرایط نرمالی را می‌گذارنند. برخی از مجروحان ورودی به این بیمارستان هم مجهول‌الهویه هستند.

ما مردم به واسطه جان فدایی قهرمان ملی‌مان، حاج قاسم تجربه این صحنه‌ها را نداریم، مردم ترسیده‌اند، نگرانند، اطلاع‌رسانی را تقویت کنید. / فارس

مطالب مرتبط
ارسال نظر